نقطهای که جامعهشناسی و روانشناسی میتوانند تلاقی پیدا میکنند تا امر جنسی و مناسبات انسانی برآمده از لیبیدو را توضیح دهند میتواند همینجا باشد: توضیح ساز و کارهای اجتماعی و فرهنگی در شکل دادن به لیبیدو. اینکه بستر اجتماعی و فرهنگی یک جامعه که خود برآمده از تاریخ است، چگونه شرایط را برای تحقق امر جنسی به اشکال مختلف فراهم میکند یا اینکه یک جامعه با ایجاد ممنوعیت و تابو و سرکوب اشکال مختلفی از برون ریزی لیبیدو را شکل میدهد....
نویسنده: احسان عزیزی
رابطهی جنسی برای انسان یک عمل فیزیولوژیک و صرفاً یک امر سکشوال نیسیت، بلکه یک امر آمیخته با روح و روان و احساس آدمیست. امر جنسی را نمیتوان صرفاً زیستشناختی یا روانشناختی توضیح داد و به چشماندازهای مذکور تقلیل داد. امر جنسی نیازمند بررسی زمینههای اجتماعی و فرهنگی است. چشماندزای که در آن اعتقادات و خلقیات و فرهنگ و سنت به رفتارهای جنسی یا حتی بدیل رفتارهای جنسی شکل میدهند.
نقطهای که جامعهشناسی و روانشناسی میتوانند تلاقی پیدا میکنند تا امر جنسی و مناسبات انسانی برآمده از لیبیدو را توضیح دهند میتواند همینجا باشد: توضیح ساز و کارهای اجتماعی و فرهنگی در شکل دادن به لیبیدو. اینکه بستر اجتماعی و فرهنگی یک جامعه که خود برآمده از تاریخ است، چگونه شرایط را برای تحقق امر جنسی به اشکال مختلف فراهم میکند یا اینکه یک جامعه با ایجاد ممنوعیت و تابو و سرکوب اشکال مختلفی از برون ریزی لیبیدو را شکل میدهد.
یک ساختار ایدئولوژیک مانند فاشیسم چگونه امر جنسی را سرکوب میکند و لیبیدو را در اختیار اهداف سیاسی و غیر فردی قرار میدهد. یا یک ساختار سیاسی متکثر لیبرال سازوکارهای اجتماعی را برای رفاه و اهداف فردی به کار میبندد. یا یک جامعهی بستهی سنتی یا به اصطلاح دورکیمی جامعهی مکانیکی چگونه میل جنسی را در محدودهی مجاز آن نگه میدارد، به این معنا که تنها بخشی از لیبیدو امکان تجلی در امر جنسی را دارد. در تمامی نمونههای ذکر شده از جوامع مختلف یکی از پرسشهای بنیادین و اصلی این است که تکلیف آن بخش از لیبیدو که در امر جنسی تجلی پیدا نمیکند چیست؟! چه اشکال و شیوهها و الگوهایی از رفتار فردی و اجتماعی تجلی لیبیدوی سرکوب شده است؟!! خشونت؟! اعتیاد؟! خودکشی؟! یا ..... نمیتوان و نباید به این زودی به پاسخ رسید. امید که این بحث را در روزها و هفتههای آینده پیش ببریم.
مطالب مرتیط
لئون تولستوی بین فیلسوفان بزرگ آلمانی بیش از همه شوپنهاور را تحسین میکرد. به خصوص در بحث جبر و اختیار دیدگاههای این دو بسیار بهم...
"خونِ دیگران" رمانی نوشتهی سیمون دوبووار در سال ۱۹۴۵ است. جنگ حکم میکند، جهانبینی نویسنده حول مکتب "هستیگرایی" میگردد و این خ...
کنشگران واقعی و اصلی در این فیلمها زنان هستند. زنهای این سریالها همگی به شدت منطقی، واقع نگر و کنشگر هستند و در عین داشتن برخی از...
از زهره سلیمی در گالری «آ» در مجموعه ای تحت عنوان (بیگانه با دیگری)، فیلمی دیدم که خالی بود از بسیاری ادعاهای سینمایی، اما پر بود ...
دیگر انسانها نیستند که هم آغوش می شوند و یا باهم ازدواج می کنند، بلکه داراییها، متعلقات، مشاغل و عناوین آنهاست که به توافق می رسند...
مسخ شاهکاریست که به تاویل های متفاوت میدان می دهد. تاویل هایی پایان ناپذیرکه اغلب فلسفی و پیچیده هستند.اما با توجه به روابط شخصی ک...